
سبک زندگی مدرن امروزی در ابعاد گوناگون قابل نقد میباشد. زندگی در یک دنیای بسیار پیچیده و زنجیروار بیشتر بوسه میطلبد تا سیلی. اساسا شماره نمودن همه چیز نشانه عقل نیست …
عبرت گرفتن از اشتباهات لزوما دردناک نیست. به عنوان مثال گلودرد را میتوان درمان نمود اما سبک زندگی نادرست درمان را کند و احیانا بدون نتیجه مینماید. به عنوان نمونه نفس کشیدن با دهان خودش یک بحث است. خوابیدن در یک فضای سرد بحث دیگری است. همچنین سرد بودن ناحیه گردن نیز یک بحث جداگانه است. بنابراین قضاوت پیرامون مسائل گوناگون یک امر ساده نمیباشد.
بیماران کرونایی عمدتا از سرفههای متعدد و پیوسته رنج میبرند. گرم نمودن ناحیه حنجره میتواند یک گشایش آرامشبخش تلقی گردد در حالی که بخش عمده افراد موارد محرک را خطخطی مینمایند! آب و نوشیدنیهای یخ که جای خود دارند. آب و نوشیدنیهای سرد نیز دارای تبعات کاملا ملموس میباشند. در چنین شرایطی نمیتوان بیماران کرونایی را مسافران بین راهی فرض نمود. بنابراین به منظور بهرهمندی از نعمت سلامتی ضرورت دارد که ناحیه گلو از داخل و خارج سرد نگردد.
بدیهی است که ایجاد یا حفظ گرمای داخلی ناحیه گلو به وسیله مایعات و نوشیدنیهای گرم یا ولرم صورت میگیرد و حفظ گرمای خارجی این ناحیه عبارت است از حفظ تعادل دمایی در سطح خارجی آن. در فصل سرما پوشاندن و گرم نمودن ناحیه جلویی گردن یکی از سادهترین مواردی است که از بروز بیماریهای عفونی گوناگون جلوگیری به عمل میآورد.
در بیماران دارای کرونا، آنفولانزا و یا سرماخوردگی نباید موارد محرک مورد تاکید قرار گیرند چرا که برخی پروتکلهای زیستی نقش موثری در ایجاد سلامتی افراد دارا میباشند. مصرف مواردی همچون ادویهها، آب و نوشیدنیهای یخ، گردو، خاک و … در دوران بیماریهای عفونی مردود میباشد.
استفاده از انواع سوپها و آشهای گرم از یک طرف باعث گرم شدن ناحیه گلو و بهبود پیامدهای التهاب این ناحیه میشوند و از طرف دیگر بحث هضم غذا خودش به یک داستان مفصل تبدیل میشود! به عنوان نمونه کیموس معده به وسیله رقیق شدن نمیتواند فرآیند عادی خود را طی نماید در حالی که استفاده از سوپ و آش در ابتدای یک وعده غذایی نیز به گشاد شدن معده منجر میگردد!
بدن انسان بسیار منظم و با برنامه عمل مینماید. بازی با نظم بدن به هیچ وجه هنر نیست. به عنوان مثال شبهای بلند زمستان به منظور خواب زمستانی و آرامش بیشتر در فصل سرما خلق شدهاند در حالی که شبنشینیهای طولانی یک نوع سرگرمی روشنفکرانه تلقی میگردد!
نامهربانی با بدن یک فلاکت است تا عبرتاندوزی. ظرفیت هر فرد مشخص میباشد. بنابراین توجه به ظرفیت زمانی و مکانی هر فرد میتواند نقش موثری بر ایجاد یا حفظ سلامتی داشته باشد. به عنوان مثال یک فرد بیمار به هیچ وجه نمیتواند ظرفیت جسمی خود را عادی فرض نماید همان گونه که یک ورزشکار حرفهای نمیتواند دیوانهوار تمرین نماید چرا که ظرفیت هر چیزی قابل پیمانه است …
امیر بهلولی یک کارشناس در حوزه بهداشت و درمان نمیباشد و در عین حال اعتقاد دارد که در حوزه علوم انسانی نیز نمیتواند تفکرات خود را وحیگونه در نظر بگیرد. از نظر ایشان نمیتوان حوزه پزشکی و بخشهای مشابه را همانند ریاضیات قلمداد نمود و یک جواب قطعی برای هر مسئله پیدا کرد. به عبارت دیگر پیچیدگیهای این حوزه نیازمند تحلیل و بررسی میباشند.
امیر بهلولی علیرغم تجربه بیماریهای عفونی مختلف در دوران کودکی خود، نزدیک به 10 سال است که بیماری عفونی خاصی را تجربه نکرده است. بدیهی است که آستانه مقاومت بدن در شرایط مختلف میتواند متفاوت باشد اما عدم ابتلا به بیماریهای گوناگون در سالهای پی در پی نمیتواند بدون دلیل باشد.
لازم به ذکر است که ایشان در روستای بزرگی به نام تهران روزگار گذراندهاند و میگذرانند و در عین حال از نعمت مواد غذایی طبیعی به طور کامل برخوردار نبودهاند اما با استفاده از یکسری رویکردهای مشخص که ترکیبی از طب مدرن، سنتی و اسلامی میباشند از نعمت سلامتی برخوردار شدهاند. بنابراین دستنوشتههای ایشان صرفا نظرات شخصی میباشند و لزوما قابل دفاع نیستند.